شهید آوینی در کتاب «رستاخیز جان» به نقل از آلبر کامو، فیلسوف و نویسنده‌ی فرانسوی می‌نویسد: «کلمه‌های آزادی و برابری را، هم بر سردر زندان‌ها می‌نویسند و هم بر سردر معابد بازرگانی، با این همه به فحشا کشاندن کلمه‌ها با عواقب آن همراه است». در ادامه با بیان اینکه جامعه‌ی ما نیز مبتلابه این فحشا است، می‌گوید: «ما امروز شاهد عواقب همان امری هستیم که کامو می‌گفت؛ به فحشا کشاندن کلمات. هیچ کلمه‌ای دیگر در شأن حقیقی خویش واقع نیست و در فرهنگ رسانه‌ای، هر کلمه بر انواع و اقسام معانی متضاد دلالت دارد».

قصه‌ی امروز شعار «زن، زندگی، آزادی» نیز، طبق آنچه این فیلسوف فرانسوی گفته، ابتلای به فحشای کلمات است. از زن می‌گویند اما نمی‌گویند کدام زن؟ زندگی را فریاد می‌زنند اما نمی‌گویند کدام زندگی؟ آزادی را بر سر دست گرفته‌اند اما نمی‌گویند کدام آزادی؟ بیراه نیست اگر بگوییم این شعار فریبنده از همان بدو تولد تا به امروز که به مدد غول‌های رسانه‌ای و هشتک‌پرانی‌ها و فیو و ریتوئیت‌های دلاری و ریالی ترند شده، به همین عارضه مبتلا بوده است.

اجازه دهید فارغ از هیاهوها قدری به ظاهر فریبنده‌ی این شعار نشتر بزنیم و کمی با آن روی این سکه‌ی سیاه آشنا شویم. این شعار از دل گروهکی تروریستی به نام پ.ک.ک برآمده است. خشن‌ترین و افراطی‌ترین گروه کُرد در تاریخ معاصر ترکیه که نضج‌گرفته از اندیشه‌ی مارکسیسم-لننیسم است و با نگاهی ابزاری به زنان و دختران، آنها را در فعالیت‌های خشن و مسلحانه به بهانه‌هایی چون میهن‌پرستی و رسیدن به آزادی به‌کار گرفته و با ذبح زنانگی، آنها را به چیزی شبیه یک مرد خشن تبدیل کرده و هویتشان را می‎رباید.

فمنیسم حاکم بر این گروه نه تنها در جهت احقاق حق زنان کاری از پیش نبرده، بلکه متأثر از ایدئولوژی سکولار کمونیست اوجالان با تبدیل‌کردن زن به برده‌ی جنسی مردان، او را به ابتذال کشانده است. زن در ایدئولوژی این گروه تروریستی تنها ابزاری برای جذب نیروی بیشتر در رقابت با دیگر احزاب کردی همچون بارزانی است. اعضای سیه‌روز و ساده‌لوح این گروه باید به دور از خانواده با زندگی در مناطق کوهستانی، هم مردانه کار کنند، هم ابژه‌گونه بردگی جنسی کنند، و هم سلاح‌گونه در مسیر اهداف سیاسی و مبارزاتی گروه، خرج عملیات انتحاری شوند.

پ.ک.ک با نگاهی منفی به نهاد خانواده، ازدواج را میوه‌ی ممنوعه و آن را عامل عقب‌ماندگی زنان می‌داند. پژاک شاخه‌ی ایرانی این گروه تروریستی که تاکنون عامل مرگ و ربوده‌شدن صدها کودک و نوجوان ایرانی بوده، در اساسنامه‌ی خود آورده است: «زن آزاد، به معنای جامعه آزاد است… در همین رابطه نقش سنتی مرد باید واژگون شود». این گروه خشن که ازدواج را عامل عقب‌ماندگی زنان می‌داند، مردسالارانه ارتباط زنان با دنیای علم و تکنولوژی را قطع می‌کند. از زن آزاد دم می‌زند، اما برای اسارت زنان در مناطق کوهستانی توضیحی نمی‌دهد.

اعترافات یکی از زنان عضو این گروه که با تلاش نیروهای امنیتی ترکیه موفق به فرار شده، ذره‌ای از ظلم این گروهک تروریستی در حق زنان را آشکار می‌کند. او می‌گوید: «اولین جایی که من را بردند ساختمان حزب دموکراتیک خلق‌ها در وان بود، آنجا پس از صحبت با دو زن من را به مردی تحویل دادند. آن‌ها با دروغ و نیرنگ من را فریب دادند. خانواده‌ی سختگیری داشتم و آنها به من وعده‌ی آزادی دادند. اول همه چیز عادی و خوب به نظر می‌رسید تا اینکه به اردوگاه رفتم و در آنجا تازه با واقعیت مواجه شدم. بارها شاهد تجاوز به مردان و زنان شدم. یک زن را که قصد فرار از این گروه داشت به فرمانده‌ی خودخوانده‌ی منطقه‌ای این گروه تحویل دادند و وی بارها به این زن تجاوز کرد».

حبیبه اوچال معاون حزب عدالت و توسعه در گزارشی با عنوان «تروریسم و زنان پ.ک.ک» آورده است: «پ.ک.ک» باعث شده مردم در میان قتل‌عام‌ها رنج بکشند. پ.ک.ک هم زنان عضو این سازمان و هم مادران دختران ربوده شده را بدبخت کرده است».

خشونت، اختناق و خفقان حاکم بر گروه، دخترانی را که با شعارهای فریبنده‎ به اسارت پژاک درمی‌آیند و به‌خاطر تجاوز جنسی، معصومیتشان را از دست رفته می‌بینند، به انتخاب مرگ اجباری سوق می‌دهد. وقتی این گروهک برای زنان و دختران ارمغان‌آور مرگ و اسارت است، چگونه می‌تواند برای زنان ایران آزادی و زندگی به ارمغان آورد؟

 

✍️مریم اردویی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *