هنوز چند ماه از به ظاهر جنبش من بی ناموسم نگذشته بود که مدعیان روشنفکری، وارد مرحلهی بعدی اعتراضات خود شدهاند. یکی دو روز بعد از واقعهی ناشایست درمانگاه قم، هشتگی در فضای مجازی با عنوان من سلیطه ام توسط عدهای که همه میشناسیمشان، پخش شد.
اگرچه هرگونه دوقطبیسازی و هر مسألهای که به آن دامن بزند، مذموم و برای جامعهی ایران اسلامی مضر است، اما کمپینهای خندهدار یا شاید هم گریهداری که توسط جریان ضدانقلاب راه میافتد موجب میشود هر حرف درست و غلطی به نکبت کشیده شود. تقابل هر انسان آزادهای با عناوینی که هیچ بویی از اخلاق و انسانیت ندارد، سبب بهت و حیرت از چگونگی تباهی مرزهای اخلاقی در سطح جامعه میشود.
در طول دهههای اخیر جریان معاند تمام تلاش خود را برای از بین رفتن جامعهی ایرانی انجام داده است. کنشهای ضد مدنی متعددی که در این سالها به نام جنبش و اعتراض و دهها اسم دیگر به سطحی از مردم بیگناه خورانده شده، موجب شده تا با تکرار و اصرار این جریانها تبدیل به گزارههایی متواتر یا حتی معمولی برای تعدادی از نسل جوان بدل شود. این اتفاق در طول نسلها این نشانه را ایجاد میکند که در متن این کمپینها، تنها تباهی نسل ایرانی دنبال میشود. حالا متأسفانه جریانهای به ظاهر معترض در توئیتر و اینستاگرام به هوای پزهای اعتراضی و اپوزیسیونی روز به روز از تابوهای اخلاقی گذر میکنند و اسم تمسخربرانگیز جنبش هم برآن میگذارند. در صورتی که امتداد نسل با فاصله از مبانی اخلاقی و هویتی مانند همین واژههای استفاده شده بی ناموس یا سلیطه (به معنای هرزه) رشد کرده و در جو کمپینها پا را روزانه فراتر از قبل بگذارد. همین پزهای بیهویتی موجب میشود تا برای مثال در توئیتر داستانی راه بندازند که ما در خانه، والدینمان را مجبور میکنیم تا از پوششهای عرف خانواده به لختی مادرزاد برسیم. کاش ضدانقلاب در این ادا و اطوارها فرزندان این مردم را قاطی خرابی خود نکنند.
بدون دیدگاه