«اعتقاد به حجاب» را نمی‌شود اجبار کرد؛ کسی هست مخالفتی با این گزاره داشته باشد؟ یعنی نمی‌شود کسی را مجبور کرد اعتقاد داشته باشد پوشش و رفتار محجوبانه، کرامت زن را حفظ می‌کند و به او امنیت روانی و اجتماعی می‌دهد. یا مجبورش کرد اعتقاد داشته باشد نداشتنِ حجاب، مخالف حکم خداست و باعث عقوبت در دنیای دیگر می‌شود.

 

از طرفی، حجاب با تمام ابعادش انتخاب آگاهانه‌ی زنان و دختران است که برای حفظش زیر هجمه‌های سنگینِ تمام این سال‌ها، عاشقانه خون‌دل خورده‌اند و می‌خورند. واژه‌ی «اجبار» کنار این انتخاب زیبای مقدس، شأنش را پایین می‌آورد. اما این را هم نمی‌شود انکار کرد که در یک محیط اجتماعی، که باید رابطه‌‌های انسانی حاکم باشد، جذابیت‌های جنسی، فضای جنسی را حاکم می‌کند و حق آدم‌هایی که می‌خواهند در این محیط، فعالیتی منطقی و انسانی داشته باشند، زیر پا گذاشته شود.

 

این هم انکارپذیر نیست که بدپوششی و کشف‌حجاب حالا دیگر به یک موضوعی تبدیل شده است که همه‌ی جریانِ زر‌ و زور و تزویر با دروغ بزرگِ آزادی زن، پشتش صف‌آرایی کرده‌اند تا فرهنگ و خانواده و روان و امنیت جامعه را با همین ابزار تا مرز فروپاشی ببرند.

 

به‌خاطر آن حق اجتماعی و این صف‌آرایی مزورانه، واضح است باید برای پوشش افراد در محیط جامعه حدود مشخصی را تعیین کرد و با تعریف قانون، افراد را به رعایت این حدود ملزم کرد؛ مثل همه قانون‌های اجتماعی دیگر که هدفش حفاظت از حقوق افراد در جامعه و مرزهای فرهنگی است. اما نهادینه‌شدنِ این الزام قانونی دو تا پیش‌شرط اساسی دارد:

 

اول اینکه دو موضوع «حجاب به‌عنوان یک اعتقاد» و «حدود پوشش به‌عنوان یک الزام اجتماعی» را باید از هم تفکیک کرد. تا این دو در ذهن مردم جامعه از هم جدا نشود، نه تنها هیچ‌کدامشان درست فهمیده نمی‌شود، بلکه به‌صورت فرسایشی باید به این مغالطه جواب دهیم که اعتقاد، باید اختیاری و آزادانه باشد؛ پس حجاب نباید اجباری شود. مخصوصا اینکه با این تفکیک، ارزش و جایگاه اعتقاد به حجاب به‌عنوان یک انتخاب و باور متعالی، بهتر و دقیق‌تر مشخص می‌شود؛ ارزش‌گذاری که حق زنان محجبه‌ایست که با وجود همه‌ی سختی‌ها و هجمه‌ها، مؤمنانه و با افتخار پای این اعتقاد ایستاده‌اند.

 

دوم؛ باید قانون‌پذیری و در واقع جامعه‌پذیری به‌عنوان یک ویژگی اخلاقی و یکی از لازمه‌های متمدن‌بودن، برای افراد در جامعه جا بیفتد. بیشتر فعالیت‌های فرهنگی حول قانون حجاب، باید روی این قسمت از ماجرا متمرکز شود.

 

نکته‌ی مهم اینکه چنین رویکردی، صرفا تئوریک نیست و در یکی از موفق‌ترین طرح‌های اصلاح بدپوششی در یکی از دانشگاه‌های برتر کشور مبنا قرار گرفته و نتایج مؤثر و قابل‌توجهی داشته است.

 

سیده راضیه حسینی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *