یکی از اهالی بازار که از شاگردان مرحوم آیتالله شاهآبادی بود، تعریف میکرد در یکی از شبها وسط سخنرانی، ایشان با ناراحتی زیاد رو به من و چند نفر از #بازاریان و دوستان متمول و پولدارم کردند و گفتند: «چرا یک کار درستی در جنبههای #معنوی نمیکنید؟ مگر شماها نمیخواهید آدم شوید؟ اگر نمیخواهید به من بگویید که اینقدر به زحمت نیفتم و صحبت نکنم.»
🔸همین فرد میگوید بعد از منبر حاجآقا، من با چند نفر از دوستان خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما دوست داریم آدم بشویم. شما بگویید چه کار کنیم؟ آیتالله شاهآبادی جواب دادند: «من به شما یک راهکار میگویم و مطمئن باشید که اگر رعایت کنید نتیجهاش را در همین دنیا، و زودتر آز آن چیزی که فکرش را بکنید خواهید دید.» یکی از دستوراتی که حاجآقا آن روز به بازاریان گفتند این بود:
🔸«در معاملهها و قراردادها و کاسبیتان #انصاف به خرج بدهید و واقعا به حداقل #منفعت و سودی که به دست میآورید، بسنده کنید. در #فروش و #معامله، چشمهایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه، و شهری و غیرشهری فرق نگذارید. همان حداقل سود برایتان ملاک باشد. اگرچه طرف معاملهی شما موظف است برای ادای دین خودش طبق قرارداد در همان تاریخ و همان ماه و سال اقدام کند اما در حق و حقوقتان ماه به ماه، و روز به روز با او راه بیایید و شک نکنید که اینطوری خدا قدم به قدم با شما راه میآید و کمکتان میکند.»
🔸همان بازاریان مؤمن تعریف میکردند هر جا با نیت و #اخلاص به یاد مرحوم آیتالله شاهآبادی، با لطف و مرحمت ساده گرفتیم و با #مشتری راه آمدیم، طولی نکشید که با چشم خودمان لطف و عنایت خدا را در مسائل مختلف دیدیم و در زندگی لمس کردیم.
بدون دیدگاه