حسادت از صفات بد انسانی است که اغلب مردم آن را تجربه کردهاند و میزان اعتراضی که هر فرد به حسادت اطرافیان خود دارد همیشه بیش از شکایتی است که از رفتارهای حسادتآمیز خود میکند! آدمها اغلباوقات فکر میکنند بغل دستیشان حسود است، همکارشان، همسایهشان و… همین سبب شده تا اغلب گلایهمند باشند تا شرمنده و عذرخواه از رفتار خود! در این میان برخی به عمد اشتباهات خویش را نادیده میگیرند اما برخی اصلا متوجه نمیشوند که دارند اشتباه میکنند و مثلا این رفتارشان نوعی حسادت است!
در این یادداشت روی سخن با گروه دوم است. همانهایی که واقعا قصد حسادت ندارند ولی ناخودآگاه دچارش میشوند! کسانیکه ممکن است در هر جایگاهی باشند. پدر، مادر، خواهر، برادر، دوست، فامیل، همکار و… یا بهتر بگوییم، همان خودِ ما!
هرکدام از ما ممکن است بارها در موقعیتهای مختلف حسادت کرده باشیم اما متوجه این رفتار زشت از سمت خودمان نباشیم و تنها چیزی که در این موارد آن را فهم کرده باشیم حال بدمان باشد! حال بدی که از قضا بخاطر همان حسادت پنهانی درون ماست که از آن بیخبریم!
حسودی چه شکلی است؟
این را پسر شش سالهام ازم پرسید و موجب شد تا عمیقتر به آن فکر کنم! واقعا حسودی چه شکلی است؟! آدم حسود چگونه حسادت خود را نشان میدهد؟! روانشناسان حسادت را همان حال بد و احساس ناخوشایندی میدانند که در مواجههی با پیشرفت، موفقیت و یا موقعیتهای شاد دیگران دامن افراد را میگیرد. در واقع آدم حسود از رسیدن دیگران به این شادکامی خوشحال نیست و گاهی آرزو میکند که کاش به زودی این نعمت از دیگران سلب شود!
نشانههای فرد حسود
فرد حسود از نظر امام علی(ع) کسی است که خوبیها و موفقیتهای دیگران را بر زبان نمیآورد و همواره سعی دارد تا با بیان نقطهضعفی از فرد مقابل، خوبیهایش را زیر سؤال ببرد و بهنحوی ویژگی مثبت فرد مقابل را کمارزش نشان دهد. حتی در مواردی سعی دارد تا با یادآوری رفتار و یا جایگاه بهتری از خود، فرد مقابل را به حاشیه برده و خود را برتر از او نشان دهد!
نشانهی دیگر فرد حسود آن است که آرامش ندارد! همیشه در تکاپوی تخریب دیگران است و در تلاش برای بهتر نشاندادن خود! و اتفاقا این سلب آرامش، هم روح او را بیمار میکند، هم جسمش را!
حسادت مسری است!
نکتهی قابل تأمل در بحث حسادت آن است که این بیماری به نوعی مسری است و از فردی به فرد دیگر منتقل میشود! مخصوصا اگر این فرد پدر یا مادر باشد به سرعت میتواند حسدورزی را در روند تربیتی خود به فرزندش انتقال دهد!
بارها دیدهایم که کودکان در مراسم جشن تولد دوستانشان با دیدن کادوها بهانه میگیرند و یا حتی گریه میکنند که مثلا چرا آنها فلان اسباببازی را ندارند؟! در چنین مواقعی غلطترین پاسخ از سمت پدر و مادر شاید این باشد که « گریه نکن، خودت که بهتر از اینو داری.»
در واقع کودک بدون در نظرگرفتن اینکه کدام اسباببازی کیفیت بیشتری دارد آن را طلب میکند اما والدین این کودک با دادن یک پاسخ کاملا اشتباه ذهن کودکشان را به سمتی میبرند تا کادوی دوستش را کمارزش ببیند و با بیکیفیت دیدن آن نسبت به اسباببازی خود آرام شود. اینجاست که این پدر و مادر ناخودآگاه تخم حسادت را در ذهن فرزندشان میکارند! و رفتهرفته او را فردی حسود بار میآورند! شاید بهترین پاسخ در چنین مواقعی به کودک بهانهگیر این باشد: «بله، خیلی قشنگه، مبارکش باشه، انشاءالله برای شما هم میخریم».
همچنین تشویق کودکان به اینکه با هم تبادل اسباببازی کنند و یا دادن فرصتی به آنها تا بتوانند تجربهی بازی با اسباببازیهای جدید دیگری را هم داشته باشند در رفع بهانهگیریهای کودکانهی آنها بسیار مؤثر است! البته اگر فرض کنیم که برپایی جشن تولد برای کودکان صرفا با هدف شادمانی کودکان باشد نه با هدف نوعی نمایش و خدای ناکرده چشم و همچشمی از سوی والدین! که در آن صورت کافی است یکبار کودک این کلام را از زبان والدینش بشنود که مثلا «جشن تولدی برات میگیریم که هیچ کسی تا حالا برای بچش نگرفته باشه»! آن وقت است که دیگر نباید از بزرگسالی این کودک انتظاری جز حسادت و خودبرتربینی و فخرفروشی نسبت به دیگران داشت!
طاهره آمره
بدون دیدگاه