فوتبال

 

منطقا برای یک غیر فوتبالی سخت است که ۱۱۵ دقیقه بنشیند و فوتبال ببیند. اما دیروز این کار را بعد از بیست سال انجام دادم. واقعیت اما برای من، نتیجه‌ی آن چندان اهمیت نداشت، که از قبل هم می‌شد پیش‌بینی نتیجه‌‌ی شکست را کرد، هرچند با اختلاف کمتر. اما آن چیز که برای من مهم بود، حواشی مهم‌تر از متن ماجرا بود. شاید این اولین بازی در تاریخ فوتبال ایران بلکه جهان باشد که برای تفسیر آن، به جای کارشناس فوتبال، باید کارشناس مسائل سیاسی، یا حتی کارشناس حوزه‌ی بین‌الملل می‌آوردند که توضیح دهد آنچه در این ماجرا اتفاق افتاده است.

در این سیاهه البته نمی‌خواهم به تحلیل این موضوع بپردازم که ما چرا و به چه دلیل باختیم، حتی کاری به این مسأله هم ندارم آنگونه که برخی دوستان نوشته‌اند تیم ایران نه صرفا به تیم انگلیس، که به تیم انگلیس به‌علاوه‌ی اینترنشنال، BBC، VOA، سیا، ام‌آی‌سیکس، موساد، تجزیه‌طلب‌ها و وطن‌فروش‌ها و… باخت. در این متن، من خدای شترهای خودم هستم. می خواهم دو خط دراین‌باره بنویسم که چرا این بی‌نسبتِ با فوتبال، دیروز نشست و فوتبال دید و برخلاف همه‌ی گذشته، اتفاقا احساس خسران هم نکرد از اینکه وقتش تلف‌شده است.

بگذارید خیلی سر راست بگویم، برای چون منی، جمهوری اسلامی با همه‌ی عیب و ایرادهایی که دارد، با همه‌ی حرص‌هایی که گاهی اوقات از سر ندانم‌کاری‌ها در می‌آورد، عصاره‌ی همه‌ی خوبی‌های تاریخ انسان است، و به تبع آن، هر آن کس که در مقابلش قرار داشته باشد چکیده‌‌ی بدی‌های تاریخ. درست است که از نقص‌ها و اشکالات جمهوری اسلامی «ناراحت»م، ولی از آنچه ضد او دارد انجام می‌دهد (از آتش زدن زنده زنده‌ی جوانکی، از عریان کردن انسانی، از بر سر دست گرفتن لباس زیر عفیفه‌ای و از صدها اقدام شبیه این) «منزجرم». من حتی اگر اعتراضی هم داشته باشم، هیچگاه نسبتی با این جریان، که مصداق سیاه‌ترین کارهایی است که شرورترین انسان‌ها در تاریخ انجام داده‌اند ندارم.

و حالا جام جهانی فوتبال شده است یکی از آن صحنه‌های رویارویی این دو جریان. برای همین، مهدی طارمی در چشم من، ادامه‌ی رئیسعلی است در نبرد با استعمار. مهدی طارمی ادامه‌ی مهدی باکری است در جزیره‌ی مجنون، و حتی ادامه‌ی مدافعان حرم در دفاع از حمله‌ی داعشی‌ها. بله، اگر جمهوری اسلامی به قول آن سردار شهید نورانی، «حرم» باشد – که هست – این روزها، نبرد فوتبالیست‌های ایرانی در جام جهانی، حکم دفاع از حرم را دارد. و من با دیدن، و تشویق خود (که شاید کمترین کار ممکن باشد) در حال دفاع از این حرم.

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *