دورهی کاردانی اتاقمان هفت نفره بود. من بودم و شش نفر از بچههای کرد اهل سقز، سنندج، مهاباد، پاوه و روانسر. تمام این مدت را باهام کردی حرف زدند و من هم عوضش، زبانشان را یاد گرفتم و فرهنگشان را شناختم. برای من که به مردمشناسی علاقهمندم، آن دو سال مثل یک کارگاه آموزشی بود. از بین آن شش نفر، ئهسرین یک جور ثبت احوال کردی بود. به جز نامهای #ژینا، گلاره، کژال و روژان که از قبل بلد بودم هر چه اسم یاد گرفتهام از او بوده. ژینا اسم همکلاسی کلاس پنجمم بود. اولین اسم دخترانهی کردی که به گوشم خورد. توی شهر ما اسم تکی بود. بعدها بیشتر شنیدمش. وقتی هم که شادمهر آهنگ «ژینا گل من» را خواند اسم ژینا بیشتر به گوش مردم آشنا شد.
درست بیست سال بعد، توی حوادث اخیر دوباره اسم ژینا روی زبانها افتاد. این مدت در گوشه و کنار #توئیتر میدیدم زمزمههایی است که گذاشتن اسامی کردی در ایران ممنوع است و گزارههایی مشابه این. اما جدی نمیگرفتمشان چون حقیقت آنقدر عیان بود که نیاز نبود برای اثباتش دلیل بیاوری. وقتی صحبتهای آقای جاوید رحمان، گزارشگر ویژهی حقوق بشر در ایران را شنیدم باورم شد که میشود حقیقتی به این عریانی را هم واژگونه کرد.
او در یک کنفرانس خبری گزارش خود را از شرایط حقوقبشری در ایران ارائه کرد و در آن برای تأکید بر تضییع حقوق بنیادین و اساسی مردم کُرد در ایران مثالی آورد: «ژینا چون یک اسم کُردی است در سیستم حقوقی ایران اجازهی ثبت شدن ندارد»، و نتیجه گرفت این یک مثال خیلی ساده از سرکوبی است که دولت ایران علیه کُردها و دیگر اقلیتهای قومی استفاده میکند. در حالیکه کافی است سایت ثبت احوال را باز کنید و با یک جستجوی خیلی ساده در بخش راهنمای نامگزینی آن، اسم ژینا را سرچ کنید تا فراوانی نامگذاریاش را ببینید: ۵۶۸۶.
لابد با خودتان میگویید یعنی جاوید رحمان قبل از ارائهی چنین گزارشی نمیتوانست این سرچ ساده را انجام دهد؟ معلوم است که جواب بله است اما حتماً پای چیز دیگری در میان است. جاوید رحمان نمایندهی رسانههایی است که پیامی را در ذهن مردم میکارند و در اصل تزریق میکنند و آنقدر آن را به شیوههای مختلف تکرارش میکنند تا مخاطب باورش شود آنچه او میگوید راست است. در رویکرد جاوید رحمانها اولین قربانی، حقیقت است و بعد صلح و امنیت.
زينب خزایی
بدون دیدگاه