صدای مردم

 

مردم چه کسانی هستند؟ شاید این پرسش، یکی از مهم‌ترین اشتغالات این روزهای افکارعمومی باشد. به نظر می‌آید این پرسش از دل سؤالی مهم‌تر درآمده باشد، آن هم اینکه «صدای مردم را چگونه می‌توان شنید؟» شاید با پاسخ به این سؤال بتوان فهمید مردم واقعا چه کسانی هستند.

هر ذهن سلیمی در پاسخ به این سؤال، ابتدا از خود می‌پرسد: اول باید بدانم صاحب این صدا چه کسی است؟ این «ملت» یا «مردم» که از آن حرف می‌زنیم، دقیقا چه کسانی هستند؟ با چه ملاکی می‌توان گفت صدایی که می‌آید، صدای مردم است؟ و بعدتر حتی این سؤال را پرسید آیا اگر صدایی بلند بود، می‌توان گفت که پس صدای خیل بیشتری از مردم است و بعد نتیجه گرفت هرچه صدا بلندتر باشد، پس مردمی‌تر است؟ و بالعکس، اگر طنین صدایی پایین بود، نشان‌دهنده‌ی صدای بخش اندکی از جامعه است و بنابراین هرچه صدا کمتر باشد، پس غیرمردمی‌تر است؟ و یا حتی این سؤال که آیا هر صدایی که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، تعدد و کثرت بیشتری داشته باشد، به معنای کثرت جمعیت آن است و بالعکس؟

به نظر می‌رسد این سؤالات نشان می‌دهد به راحتی نمی‌توان اظهارنظر قطعی کرد و برای استنتاج، نیاز به یک «ملاک و معیار صحیح» در تشخیص صدای مردم داریم. تا این ملاک و معیار نباشد، هر فرد و جریانی می‌تواند مدعی شود «من صدای مردمم، و چرا این صدای مردم را نمی‌شنوید.»

شاید پاسخ سؤال چگونگی شنیدن صدای مردم، رسیدن به راه‌حلی برای دریافت صدای واحد از میان جمع متکثر و متفاوت صداهای آحاد انسانی باشد. جنس این صدای واحد لزوما نمی‌تواند چیزی از نوع «شنیدن» صرف باشد. چون اگر قرار بر شنیدن باشد، صدای میلیون‌ها نفر واحد انسانی را باید شنید که طبیعتا هم نشدنی است، و هم با هم متفاوت است.

پس با این پیچیدگی، چگونه می‌توان صدای واحد مردم را فهمید؟ به نظر می‌رسد یک معیار صحیح برای شنیدن صدای مردم، دقت و مداقه در «حرکت جمعی» است. باید دید از «حرکت جمعی مردم» چه پیامی دریافت می‌شود. پیامی که از رفتار فردی همان مردم دریافت نمی‌شود. گویا یک «آگاهی جمعی» در کار است. این آگاهی جمعی هم وقتی رخ می‌دهد که حرکتی از سوی آحاد مختلف و متنوع انسانی برای ایجاد یک جمع مردمی صورت بگیرد. مثلا برای پی بردن به میزان میهن‌دوستی مردم ایران، می‌توان به همین شادی گسترده‌ی طیف‌های مختلف مردمی بعد از برد تیم ملی فوتبال ایران بر ولز مشاهده کرد. شادمانی‌ای که هیچ سازماندهی پیشینی، پشت سر آن وجود نداشت. یا جهت علاقه‌ی حرکت جمعی ایرانیان را می‌توان در بدرقه‌ی چند ده میلیونی آن سردار پرافتخار ایران، در دی ماه 98 دید. و همینطور برای فهم این سؤال که آیا مردم ایران دیندارتر شده‌اند یا غیردینی‌تر، به روح جمعی ایرانیان در مراسم‌هایی چون محرم و صفر، اربعین و شب‌های قدر و… نگاه انداخت که مردم فارغ از هر شکل و لباسی، و فارغ از برداشت‌های متکثری که از نحوه‌ی دینداری دارند، اما باز هم در این مراسم‌ها شرکت می‌کنند.

بنابراین، یک معیار خوب برای تشخیص صدای مردم، شناسایی «جهت حرکت جمعی» در یک جامعه‌ی انسانی است. دراین‌باره، باز هم خواهم گفت…

 

علی جعفرنژاد

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *