طبیعت همیشه برای انسان منبع الهام بوده است. این معلم بزرگ، در آرامش تمام و به آهستگی، برای دانش‌آموزان زیرک و ریزبین، آموختنی‌های زیادی دارد. بگذارید مرداب را به‌عنوان بخشی از طبیعت در ذهنمان تصور کنیم. یک گودال بزرگ آب که اطرافش پر است از درخت. شاخ و برگ درختان سر خم کرده و نور، از اندک روزنه‌های بین آن‌ها راه گذر پیدا می‌کند. تصویر اطراف در آب منعکس نمی‌شود چراکه جلبک‌های زیر و روی آب، آن را کدر کرده‌اند. گل‌ولای هم در این امر، به کمک جلبک‌ها شتافته‌اند. در این هیاهو چشممان می‌خورد به گلی با زیبایی مسحورکننده: نیلوفر آبی.

نیلوفر آبی، محل زندگی خشن و بعضا زشتی دارد. در مرداب و میان گل‌ولای رشد می‌کند. البته این همه‌ی ماجرا نیست. نیلوفر آبی علاوه بر اینکه خودش راهی برای رشد پیدا می‌کند، هم‌زمان محیط را هم تغییر می‌دهد. طراوت و زیبایی، تحفه‌ای است که نیلوفر آبی برای مرداب به ارمغان می‌آورد. حالا باید از خودمان بپرسیم نیلوفر آبی چه درسی برای ما دارد؟

بیایید خوب به اطرافمان نگاه کنیم. آدم‌های آشنا، دوست، فامیل و خانواده را به خاطر بیاوریم. حتما چندین و چند نیلوفر آبی میان آن‌ها پیدا می‌کنیم. کسانی که در شرایط مرداب‌گون زندگی گل داده‌اند. در مقابل، حتما افرادی را می‌شناسیم که گلایه از شرایط، آن‌ها را میان ریشه‌های زمخت درخت‌های مرداب گیر انداخته و آیینه‌ی امیدشان را جلبک کدر کرده.

ژان پل سارتر معتقد است که سرنوشت بشر در دست خود اوست. می‌گوید: «امیدی جز به عمل نباید داشت و آنچه به بشر امکان زندگی می‌دهد فقط عمل اوست.» این نگاه به ما فرصتی می‌دهد تا از خود بپرسیم پیش از گلایه از شرایط و عوامل بیرونی، چقدر برای بهتر شدن اوضاع تلاش کرده‌ایم؟

سارتر در جای دیگر با تأکید بیشتر می‌گوید: «اگر کودکی ناقص‌الخلقه که بدون دست و پا از مادر متولد می‌شود قهرمان دو و میدانی نشود تنها گناه از خود آن کودک بوده است.» وجودگرایان بر این عقیده‌اند که هیچ محدودیت بیرونی‌ای نمی‌تواند آزادی انسان را به‌طور مطلق سلب کند. همچنین این باور را که انسان، شرایط و دیگران را علیه خود بداند تا به بهانه‌ی آن، تلاش‌های نافرجامش را توجیه کند، نادرست می‌داند.

در باور دینی، عمل و اراده، وجه تمایز انسان نسبت به دیگر مخلوقات است. تفاوتی که دیدگاه دینی با وجودگرایان دارد، قائل بودن به قضا و قدر، و سنت‌های الهی و تأثیر آن بر اتفاقات زندگی فرد و جامعه است. با این حال، ترکیب سکون و شکایت از عوامل بیرونی بدون تلاش برای تغییر وضعیت، در نگاه دینی محکوم است. هرچند که عمل و اراده تنها یک قطعه از پازل معمای زندگی است اما قطعا مهم‌ترین آن است. که فرمود: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى».

با نگاه دوباره به طبیعت، متوجه می‌شویم که موانع و نواقص، عامل رکود و بی‌تحرکی نیستند؛ این درسی است از نیلوفر آبی که در بسیاری از فرهنگ‌ها، نمادی از کمال است.

 

فاطمه رامشک

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *