مینیمالیست

ماری کوندو، سرشناس‌ترین نام در مکتب مینیمالیسم است. او در کتاب «مرتب‌سازی: جادوی زندگی‌عوض‌کن» از روش‌هایی حرف می‌زند که می‌توانیم برای کاستن از دارایی‌ها و اشیاء دور و برمان به کار بگیریم. مینیمالیسم به ما وعده می‌دهد که می‌تواند زندگی‌هایمان را از هر آنچه بی‌ارزش و به‌دردنخور است، پاکسازی کند. این مکتب ادعا می‌کند که ما را می‌توند از نبرد ناتمام با خرت‌وپرت‌های لازم و غیر لازم برهاند و سرانجام، ما را از اسارت دارایی‌هایمان آزاد کرده و اشیاء را به خدمت ما درمی‌آورد.

در نگاه اول، کل این مکتب و هدفش، روش‌هایش و دستاوردهایش به نظر عالی و نجات‌دهنده می‌رسند. من هم مثل خیلی از افراد دیگر، همیشه در قید و بند مبارزه‌ی میان فضای کمدها و قفسه‌ها در یک جبهه و اشیاء مفید و به‌دردنخور در جبهه‌ی مقابل هستم. من هم مدام از خودم می‌پرسم که واقعا اگر اثاث و وسایل کمتری داشتیم، زندگیمان راحت‌تر نبود؟ و دریافته‌ام که اگر با اشیاء کمتر و کاربردی‌تری سروکار داشته باشم، مدیریت زمانم از چندین جنبه ساده‌تر خواهد بود.

با این حال مکتب مینیمالیسم، گرچه به نظر راه‌حل مؤثری برای تمامی این سؤال‌ها و دغدغه‌هاست، اما نتیجه و بروز بیرونی‌اش انگار چندان ارتباطی هم به ساده‌زیستی و رها شدن از درگیری مداوم با اسباب و لوازم زندگی ندارد. به‌عکس، آنچه که در صفحات و وبلاگ‌ها و خانه‌های افراد مبلغ مکتب مینیمالیسم می‌بینیم، یک زندگی کاملا شیک و لوکس است، ولو با اثاث کمتر! مبلغان مکتب مینیمالیسم برای حفظ تماشاچیان خود، باید زرق‌وبرق و جذابیت خانه‌های خود را حفظ کنند و زرق‌وبرق هم یعنی درگیری مکرر و تمام‌ناشدنی با اشیاء.

واقعیت این است که کمتر داشتن و کمتر خریدن، قابل نمایش و شوآف نیست. نوعی زهد و پرهیز می‌طلبد و البته تاب تحمل قضاوت چشم‌هایی که ممکن است به تو انگ فقر و تنبلی و کم‌کاری بزنند. پس اگر تقید به یک زندگی مینیمال، به دلیل ایجاد یا حفظ یک وجهه‌ی اجتماعی یا رسانه‌ای اتفاق بیفتد، شاید بهتر است به کلیت آن شک کرد. شاید بهتر است این سؤال را پرسید که اگر قرار است همچنان ساعت‌های زیادی از شبانه‌روز را به تصمیم‌گیری درباره‌ی اشیاء اطرافمان بگذرانیم، پس این مکتب به چه دردی می‌خورد؟

اگر قرار است برای حفظ ظاهر و جذابیت خانه و زندگیمان، همیشه گرفتار شکل و مکان مبل‌ها و گلدان‌ها و دستمال‌های جورواجور باشیم، آیا این رویه به هدف خود رسیده است؟ به‌راستی، مینیمالیسم اشیاء را به خدمت ما درآورده یا ما را در خدمت اشیاء؟

 

شقایق خبازیان

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *