در روزگاری که صنعت سریال‌سازی در جهان، چهارنعل پیش می‌رود و با سرمایه‌ی سنگین پلتفرم‌های آمریکایی، از کره‌ی جنوبی و ژاپن گرفته تا ترکیه و حتی کویت، در حال آزمایش و توسعه شیوه‌های داستان‌گویی تلویزیونی‌اند، رسانه‌ی ملی کشورمان، محصولاتی روی آنتن می‌فرستد که چند سور می‌زند به ملودرام‌های آبکی و فراموش‌شده‌ی دهه‌های گذشته. نمونه‌ی اخیر آن «تب و تاب» است که پس از ۳۲ قسمت کش‌دار و قابل پیش‌بینی، دیشب به پایان رسید.
شاید روایت پایان‌بندی این سریال، برای پی بردن به کیفیت آن کافی باشد:

جایی که بعد از دهه‌ها بی‌خبری، سرنخ‌هایی از برادر گمشده به دست آمد، مریض روی تخت بیمارستان پس از مدت‌ها به هوش آمد، زایمان کرد و یک کاکل‌زری به دنیا آورد، دخترخانم باحیا به آقاپسر بااصالت رسید، خانمی که به شوهرش شک کرده بود متوجه درستکاری همسر شد، آدم‌بد قصه که همه را به جان هم انداخت به زندان افتاد و حتی از اعمالش پشیمان شد، عروس و مادرشوهر با هم آشتی کردند و… . «تب و تاب» البته همه‌ی این هندی‌بازی‌ها هست و فقط این نیست. سریال کیفیتی پایین‌تر از آن دارد که تنها به پایان‌بندی‌اش توجه کنیم.

فهرستی از موضوعات بسیار تکرارشونده در سریال‌های خانوادگی سیما را در بند قبل خواندید؛ «تب و تاب» مجموعه‌ی همه‌ی آن‌ها بود و عملاً به هرکدام، ناخنکی زده بود، بی آنکه کمی دقیق و عمیق شود و درامی تماشایی بسازد. تصور کنید تأثیرگذارترین موقعیت دراماتیک سریال، جایی بود که پسر نازای خانواده، بازی کودکان را در خیابان می‌دید و حسرت می‌خورد که چرا بعد از آن همه دوا و درمان، نتوانسته‌اند فرزنددار شوند.
سوءتفاهم بین عروس و مادرشوهر که پیرنگ اصلی سریال را ساخته بود، به قدری پیش‌پاافتاده بود که از همان ۳، ۴ قسمت اول، می‌شد فرجام آن را حدس زد؛ با این حال ماجرا ۳۲ قسمت طول کشید و شاخ‌وبرگ بیهوده‌ای یافت تا در نهایت مادرشوهر دریابد درباره‌ی عروسش بد قضاوت کرده است.

فیلمنامه‌ای که برای هیچ‌کدام از شخصیت‌ها، پرداخت دقیق، جالب توجه یا متفاوتی نداشت، در مرحله‌ی تولید هم جز محمود پاک‌نیت، با نقش‌آفرینی خوبی از هیچ‌کدام از هنرپیشه‌ها همراه نشده بود تا عملاً هیچ قلابی برای جلب نظر تماشاگر عام نداشته باشد؛ مضاف بر اینکه در مقاطعی شعارهای مستقیم داد تا همان مخاطب وفادار سریال‌های سیما را هم بپراند!

بسیار گفته شده که ملودرام، باب طبع مخاطب ایرانی‌ است، اما آیا نباید در تولید این‌گونه آثار سختگیر بود؟ آیا صرف روایت شعاری از یک «خانواده‌ی ایرانی» بیننده را جذب می‌کند؟ آیا هر قصه‌ای ظرفیت ۳۰ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای را دارد؟ کاش مدیران رسانه‌ی ملی به این پرسش‌ها هم کمی فکر کنند.

مصطفی قاسمیان

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *