داستان مصور مشرق زمین «مانگا»ی ژاپنی، سال‌ها زودتر از کمیک‌های آمریکایی و داستان‌های تن تن، در قرن دوازده میلادی در بین مردم این کشور محبوب بود. اما بعد از جنگ جهانی دوم شکل جدیدی از آن در قالب مانگاهای امروزی توسط هنرمندانی مانند اوسامو تزوکا ابداع شد و به میان مخاطب خارجی نیز راه یافت.

این محبوبیت در دو دهه‌ی اخیر سرعت گرفته است و طبق گزارش گاردین، فروش مانگا در انگلیس از ۴۰۰ هزار جلد در ۲۰۱۲، به حدود ۲ میلیون نسخه در ۲۰۲۲ رسیده است. سبک تصویرسازی مانگا نسبت به کمیک دارای ویژگی‌هایی است، از جمله سادگی در طراحی آناتومی و اغراق به کار رفته در بیان احساسات. چشمان درشت، موهای حالت‌دار و رنگی، (گاهی موی مجعد، فر یا حتی سیخ سیخی! به رنگ‌های سبز و صورتی و زرد!) نمایش حالات عاطفی افراطی، مثل اشک‌هایی که فواره می‌شود یا آتش گرفتن از عصبانیت، و همچنین رگه‌های طنز در همه‌ی ژانرهای داستانی از جمله خصوصیات مانگا است. البته در سال‌های اخیر برهنگی و مؤلفه‌های جنسی در مانگا به شکلی پررنگ و محوری دیده می‌شود. تبدیل مانگا به تصاویر متحرک آن را به «انیمه» بدل می‌سازد که احتمالا شما این اسم را بیشتر شنیده‌اید.

مانگا و انیمه با داستان و شخصیت‌های ساده که واکنش‌های رمانتیک و کودکانه اما مطابق با فطرت دارند جای خود را در میان مخاطب بین‌المللی باز کرده است و یکی از پرسودترین محصولات صادراتی چشم بادامی‌ها محسوب می‌شود.

فرشتگان مرگ، کیمیاگر تمام فلزی، دفترچه‌ی مرگ و خانواده‌ی جاسوس ایکس، مانگاهای پرمخاطبی هستند که عنوان آن‌ها تا حدی نشان‌دهنده‌ی مفاهیم گنجانده شده در آن است. در دنیای کمیک نیز اغلب آثار در ژانر نوآر یا آخرالزمانی قرار می‌گیرد و سرنوشت ناگزیر سوژه‌ها به سادگی با باورهای مشترک در همه‌ی ادیان از جمله وجود خدا تضاد دارد.

در این داستان‌ها معمولا قصه حول محور خودکشی، قتل، جادوگری، زندگی در جهان‌های موازی و در لایه‌های بعدی انحرافات جنسی و جهان بی‌خدا یا چندخدایی شکل می‌گیرد. کمتر از پنج سال قبل چنین محتوایی به دلیل مغایرت با قوانین نشر و چهارچوب‌های تربیتی، صرفاً در فضای مجازی و از طریق فیلترشکن در دسترس قرار داشت اما در دو سال اخیر در بین محصولات ناشران داخلی، نسخه‌ی اصلی این آثار به زبان انگلیسی و بدون ممیزی در دسترس نوجوانان قراردارد و قابل خرید است.

دراماتیزه شدن انواع رفتارهای هنجارشکنانه‌ی ضداخلاقی و غیرشرعی مانند دروغگویی قتل، انواع انحراف فکری از مسائل توحیدی تا هویتی و گرایش جنسی، خودکشی و خودویرانگری که توسط شخصیت‌های اصلی داستان به کرات انجام می‌شود و در واقع موتور محرک داستان است نوجوانان را با الگوی جدیدی از سبک زندگی آشنا می‌کند.

عادی شدن گناه در این سبک زندگی و انجام هر عمل خلاف عرف و شرع برای دیده شدن در گروه همسالان یا تجربه موقعیت هیجان‌انگیز، محبوبیت پیدا می‌کند و به تدریج چارچوب‌های دنیای واقعی را در ذهن مخاطب زیر سؤال می‌برد. در خلأ جایگزین جذاب از میان تولیدات داخلی، این آثار مخرب بدون رقیب پیش می‌روند و زمینه‌ساز نهادینه شدن باورهای غلط در کودکان و نوجوانان می‌شوند. آیا مسئولان فرهنگی حواس‌شان هست؟!

 

فاطمه محمدی

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *