️ تمنای‌‌ امر‌وزشان فرق دارد. ضجه‌های مجازی‌شان برای لایک و کامنت، متفاوت از گذشته است. آن‌ نمایش‌های اغراق‌آمیز کارگردانی‌شده دیگر تمام شده. حداقل دیگر آن‌ شور و هیجان دو سه سال گذشته را ندارد. شاخ‌های شاغل در خیابان‌های ترکیه دیگر تمام شامورتی‌بازی‌هایشان را درآوردند.

️ «صاحب استانبول» در زندان‌ ایران آب خنک می‌خورد. یکی، دو نفرشان چراغ خاموش به کشور برگشتند و خودشان را تحویل دستگاه قضا دادند تا زودتر به زندگی عادی برگردند. آن شوی مجازی منتهی به سایت‌های شرط‌بندی دیگر رنگ و لعاب گذشته را ندارد اما توری که پهن شد، چهره‌هایی که از ایران شکار شد و راهی ترکیه شدند حالا کم‌کم به نقطه‌ی اوج پشیمانی رسیدند. افسردگی کمترین کلمه برای توصیف حال و روز چهره‌هایی‌ است که با وعده‌ی درآمد میلیون دلاری از سایت‌های شرط‌بندی به ترکیه مهاجرت کردند تا بخشی از پروژه‌ی تبلیغاتی مدیران این سایت‌ها شوند.

️ سحر قریشی هیچ‌وقت بازیگر درجه‌ی یکی نبود. با یکی دو پروژه‌ی تلویزیونی به شهرت رسید و مجموع فعالیتش در سینما به چند فیلم تجاری کمدی محدود شد اما او می‌توانست همچنان انتخاب بسیاری از تهیه‌کنندگان باشد. می‌توانست بازیگر باشد اما ترجیح داد بازیگری را در فضای مجازی و با سناریوی کسی جلو ببرد که بارها نشان داده بود ثبات شخصیتی ندارد و اصلا به همین خاطر در بین هوادارانش شهرت داشت. امیر تتلو همان چاهی‌ست که سحر قریشی مثل چند چهره‌‌ی دیگر درونش سقوط کرد. شهرت موقتی که از آن‌ها عزت را گرفت، شرافت را گرفت، «زندگی» را از آن‌ها سلب کرد.

️ حرف‌های اخیر قریشی حتی اگر نمایش جدید او برای برگشت به ترند مجازی باشد با همه‌ی آن اتفاقات و ترفندهای قبلی فرق دارد. این بار او مجبور شده، واقعیت را نمایش دهد. واقعیت زاییده‌شده از دروغ نمایش‌های گذشته که چهره‌ی او را فقط مقابل دوربین‌ بزک کرد و «برنده» نشان می‌داد. او نتیجه‌ی سبک زندگی‌ای را فریاد می‌زند که در طول یکی دو سال بمباران محتوایی شاخص‌های مجازی ساکن ترکیه به آرزوی بخشی از جوانان تبدیل شده بود.

️ این حرف‌ها حتی اگر سناریوی جدید آن‌هاست، سناریویی برای نمایش شکست‌شان است.

علیرضا گرانپایه

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *