تجربه شخصی در دیدن یا ندیدن «سوگواری مردم» در ماجرای از دست دادن رئیس جمهور را، آیا می‌توان حمل بر بودن یا نبودن «امر ملی» کرد؟ این پرسشی است که در میان انبوه جمعیتِ عزادار در دانشگاه تهران که منتظر خواندن نماز میت بر پیکر رئیس جمهور ایران بودند، جوانی با من در میان گذاشت.

در حالی به این پرسش گرفته شدم که در راه، با انبوه گروه‌های جمعیتی مواجه بودم که در خیابان‌های منتهی به دانشگاه تهران مسیری را می‌رفتند که نه به درب‌های ورود دانشگاه راه داشت و نه اتصال نماز برای خواندن نماز میت در آن مسیر‌ها ممکن بود! این یعنی حضور انبوهی از مردمانی که تجربه بودن در نماز جمعه و مناسک این چنینی را ندارند.

پاسخ من به آن جوانِ پرسشگر به اشتراک گذاشتن این تجربه شخصی نبود. به او از تفاوت «امر ملی» با «امر همگانی» گفتم. به او گفتم کسانی که امر همگانی را امر ملی تلقی می‌کنند یک فهم بسیطِ جماعت‌گرایانه دارند. «جامعه» با «جماعت» فرق دارد. جامعه بسیار پیچیده‌تر است. جامعه سیب‌زمینی نیست. جامعه پیازی شکل و لایه‌لایه است. تلقی برآمده از زیستن در یک لایه را نمی‌توان به لایه‌های دیگر تعمیم داد. اساسا دانش علوم‌اجتماعی با روش‌پژوهش‌های سخت‌گیرانه و پیمایشی از همین جهت مورد تاکید قرار می‌گیرد. صورت‌بندی و نتیجه‌گیری بدون «روش» محلی از اعتنا ندارد.

به او گفتم امر همگانی در بیشتر مواقع سر از پدیده‌های توده‌ای و رژیم‌های توده‌ای در می‌آورد و به نظریات مقوم توتالیتاریسم می‌انجامد، نشان به نشانی که توتالیتارها با حوزه خصوصی مردم کار دارند و عواطف مردم در پستو را محل اعتنا قرار می‌دهد.
اما امر ملی به پیدایش و تداوم دولت-ملت و در نهایت به «قدرت معقول» می‌انجامد و با حوزه عمومی مردم کار دارد.

پرسش کننده را گفتم امر همگانی شاید خوب باشد. اما «امر ملی» ویژگی‌هایی دارد، متمایز از امر همگانی. اندوهگین بودن افراد در پستوی کافه‌ها شاید خوب باشد اما از جمله ویژگی‌های امر ملی، توان «گسیل‌گری» آن است. چیزی ملی است که بتواند بدن‌های بسیاری را به انجام کاری در صحنه تاریخ فرابخواند. ملت در خیابان و زیر آسمان ساخته می‌شود نه در پستویِ مراکز سرگرمی و مکان‌های مسقف. اینجا و این‌روز‌ها خیابان‌های تبریز، قم، تهران، مشهد و ایران صحنه تاریخ است و «امر ملی» اینجا به روشنای روز قابل مشاهده و‌ پیمایش است. شمع نمی‌خواهد. شمه می‌خواهد. امر ملی در این صحنه‌ها زاده شده و تداوم میابد. پس سلام بر ملت…

جعفر حسن‌خانی


 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *