سریال حشاشین روایت فرقهی اسماعیلیه در ایران به رهبری حسن صباح است که به مبارزهی با ترکان سلجوقی و خلفای عباسی میپرداختند. این فرقه که خود را شیعیان باطنی مینامیدند در اقلیت قرار داشته و مورد مجازاتهای بسیاری از سوی دولت ملکشاه سلجوقی قرار میگرفتند و نکتهی مهم ماجرا همین مسئله است؛ رسانهی فراگیر چه در زمانی که سریال روایت میکند و چه پس از آن در دست اکثریت مخالف این فرقه قرار داشت و لذا اکثر آنچه امروز از حسن صباح میدانیم روایتهایی است که مخالفان وی ساخته و پرداختهاند.
چنین موضوعی البته که قابلیت پروراندن بسیار دارد اما آنچه در سریال رخ داده فاصله بسیار روایت از دادههای تاریخی است؛ اندیشکدهی کارنگی در نقد سریال معتقد است در این اثر اصالت هنری بر صحت تاریخی تقدم دارد. امری که کارگردان نیز آن را انکار نکرده و در مصاحبهای میگوید اثر تولیدشده را نه بهعنوان یک مستند بلکه به مثابه یک درام تاریخی باید ارزیابی کرد.
مسئله برای ایران اما متفاوت است، داستان در بستر شهرهای ایران اتفاق میافتد و تمام شخصیتهای اصلی، افرادی مهم در تاریخ کشورمان هستند، لذا تحریف تاریخی حداقل برای ایرانیان مورد قبول واقع نخواهد شد.
در رابطه با اصل روایت فرقهی حسن صباح نیز، مبنای اصلی نویسندگان سفرنامهی مارکوپولو و خاطرات صلیبیون اروپایی است که به دلیل ناآگاهی، بسیار اغراقآمیزند؛ بهعنوان مثال ماجرای مصرف حشیش و باغ مخفی بهشت که حسن صباح در حالت ناهوشیاری به مریدان خود عرضه میداشت، اسناد تاریخی معتبر و قابل اتکایی ندارد.
مبحث تروریسم نیز از دیگر حوزههای کلیدی سریال به شمار میرود، سازندگان در پی آنند که فرقهی اسماعیلیه را بهعنوان پایهگذار تروریسم امروزی معرفی کنند. این در حالی است که رویکرد آنها تفاوت فاحشی با تروریسم کنونی دارد. این فرقه در مقابل دولت سلجوقی از امکانات نظامی برابر با دشمن برخوردار نبود. لذا شیوهی مبارزه خود را معطوف به ترور هدفمند مهرههای تاثیرگذار سیاسی نمودند تا از این طریق اقتدار دولت سلجوقی را بیثبات کنند.
در مجموع، سریال در کشوری به رهبری ژنرال السیسی که مخالف سرسخت اخوانالمسلمین است با هدف نکوهش اسلام سیاسی و موجه ساختن مقابله با آن تولید شده و با آگاهی از این مسئله بسیاری از تحریف های صورت گرفته توسط سازندگان آن درک خواهد شد.
بدون دیدگاه