حدود یک ماه و نیم است که ملت ایران، شاهد بزرگترین و پیچیده‌ترین پرفورمنس آمریکا و غرب علیه ایران است. از اصطلاح پرفورمنس برای اتفاقات اخیر استفاده کردم، چراکه به نظر می‌رسد نزدیک‌ترین کلمه‌ای است که می‌توان برای تحلیل این حوادث استفاده کرد.

در ویکی‌پدیا در تعریف واژه‌ی Performance Art آمده است #هنر_اجرا. این اجرا می‌تواند از پیش نوشته‌شده یا فی البداهه، تصادفی یا کاملاً هماهنگ‌شده؛ ذاتی و خودجوش یا دقیق از پیش طراحی‌شده باشد. در واقع می‌تواند هر موقعیتی را که دارای چهار عنصر پایه‌ای زمان، مکان، بدن اجراکننده یا حضور رسانه‌ای آن و رابطه‌ی میان اجراکننده و بیننده باشد شامل شود. هنر اجرا با #رخداد نیز مرتبط است و اغلب به صورت مترادف با یکدیگر به کار می‌روند.

توی ذهنم برای آنکه فهم بهتری از پرفورمنس داشته باشم، دنبال معادلی عینی‌تر می‌گشتم، و رسیدم به کلمه‌ی «سحر». سحر آن چیزی بود که واقعیت نداشت اما ساحران، با تردستی و زبردستی، آن را تبدیل به امر واقعی و حقیقی برای مخاطب می‌کردند. طنابی روی زمین می‌انداختند و آنچنان با هنر اجرا می‌آمیختند که بیننده‌ی بینوا تصور می‌کرد مثلا مار است. فرعون به عنوان نماد استکبار زمان خود نیز از همین پرفورمنس استفاده می‌کرد برای اثبات و تداوم حکمرانی خود بر مردم.

این سحرها اما از آنجا که واقعی و حقیقی نیستند، تاریخ انقضا دارند. فرعون تا یک جایی می‌توانست از سادگی جماعت استفاده کند و با سحر، بر آنها سلطه داشته باشد. از یک جایی به بعد، تداوم آن امکان‌پذیر نبود. تا کجا؟ تا آنجا که #عصای_موسی خود را نشان نداده. آنجا که موسی(ع) به میدان آمد و حقیقت و واقعیت مشخص شد، فرعون و ساحران جایی نداشتند.

در این ۴۵ روز، آمریکا و غرب نیز هر آن چیزی که از تردستی و پرفورمنس بلد بودند، با تمام قوا به میدان آوردند. به جرأت می‌توان گفت کاری نبوده که انجام نداده باشند. اتفاقی که در این مدت در ایران افتاد، در هیچ جای جهان در این وسعت سابقه نداشت. کافی است به حجم تولیداتی که در این یک ماه و نیم شده است، نیم‌نگاهی بیاندازید و از حجم و کمیت آن شگفت‌زده شوید! حالا اما کم‌کم دارد تفاوت بین سحر و واقعیت، طناب و عصای موسی، و فرعون و موسی خودش را نشان می‌دهد. حالا مردم تازه دارند می‌فهمند که چه اتفاقی در حال افتادن است. ۴۵ روز زمان زیادی است، اما اگر این ۴۵ روز کمکی کرده برای ارتقای سطح آگاهی مخاطب، و کاستن از جبهه‌ی فرعون و ساحران، حتما می‌ارزد.

 

محمد پورغلامی

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *