از اوائل دههی ۹۰ شمسی، کمیتهای توسّط آمریکاییها تشکیل شد که بعدا در اسفندماه سال ۹۶، اسمش را گذاشتند «کمیتهی اقدام ایران». مسئولیّت این کمیته در آن زمان با کسی نبود جز چهرهای سرشناس به نام «مایکل دی اندریا»، یا همان آیتالله مایک. شخصی که بسیاری از مهمترین عملیّاتهای ویژهی سازمان سیا را برعهده داشت، از جمله یافتن بن لادن یا ترور عماد مغنیه و احتمالا ترور سردار پرفتخار ایرانی. دوّمین عضو این کمیته در آن مقطع، «تُرکی فیصل» بود که به مدت ۲۳ سال، ریاست استخبارات عربستان را برعهده داشت و از مشاورین اصلی بنسلمان در آن ایام بود. سوّمین فرد مهم این کمیته نیز «ژنرال سام نیومن» اسرائیلی بود که پروژهی عملیاتی او، موسوم به «جنگهای نسل چهارمی» یا به تعبیر این روزها، «جنگهای ترکیبی» است، یعنی مجموعه اقداماتی که تأثیر بر نحوهی ادراکات، ذهنیات، تفکرات و در نهایت عمل افراد خواهد گذاشت. عمدهی ساماندهی، هدایت و عملیات در فضای مجازی نیز توسط «مرکز اعتدال» سعودیها انجام میشود که ترامپ و بنسلمان در سال ۲۰۱۷ آن را افتتاح کردند.
بخش مهمی از مبنای نظری این پروژهی عملیاتی، مبتنی بر تئوری «ناجنبشهای اجتماعی» آصف بیات بنیان نهاده شده است. بیات در دههی ۶۰ جزو اعضای مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق بود که بعدا در همان سالها از ایران خارج شده و در لندن ساکن شده و ادامهی تحصیل میدهد. او پژوهشی را انجام میدهد با عنوان «مقایسهی تطبیقی حاشیهنشینی در تهران و قاهره»، که در سال ۹۳ در ایران، با عنوانی دیگر تبدیل به کتاب میشود و تا سال ۹۶، چندین بار تجدید چاپ میخورد.
چارچوب تئوریک او در این پژوهش بر این اصل استوار است که موضوع «جنبشهای اجتماعی» متعلّق به قرن بیستم است، اما قرن بیستویکم، قرن «ناجنبشهای اجتماعی» است. این دو با هم تفاوتهای مهمی دارند از آن جمله آنکه:
۱- جنبشهای اجتماعی رهبری و سر دارند، اما ناجنبشهای اجتماعی فاقد رهبری و هدایتکنندهی اصلی هستند.
۲- جنبشهای اجتماعی سلسلهمراتب از بالا و پایین دارند، اما در ناجنبشهای اجتماعی هیچگونه ارتباط ارگانیک و مستمری بین مراتب بالا و پایین وجود ندارد.
۳- جنبشهای اجتماعی مبتنی بر یک ایدئولوژی منسجم (مثل مارکسیسم یا لیبرالیسم) هستند اما ناجنبشهای اجتماعی اساسا فاقد ایدئولوژی هستند، آنها مبتنی بر مطالبات و اعتراضات مقطعی و آنی شکل میگیرند.
۴- ناجنبشهای اجتماعی برخلاف جنبشها، بلندمدت نیستند، کوتاهمدتاند و معمولا زیر چند ماه به پایان میرسند.
۵- در جنبشهای اجتماعی، سازمانها و جریانهای سیاسی- اجتماعی پیشرو هستند، اما در ناجنبشهای اجتماعی، این طیف، نقش حامی و پشتیبان دارند.
۶- برخلاف جنبشهای اجتماعی که معمولا مبتنی بر عقلانیت هستند، ناجنبشهای اجتماعی مبتنی بر هیجان و احساسات کاذب شکل میگیرند.
۷- گروههای عملکننده و کف خیابان در ناجنبشهای اجتماعی، عمدتا این دسته از افراد هستند: حاشیهنشینان، بیکاران، اراذل و اوباش، کارگران روزمرد، زنان خیابانی، جوانان بیهویت، اقلیتهای مذهبی و قومی و…
پس، از سال ۹۶ به اینور، ما با شکل جدیدی از آشوبها مواجهیم که پیش از این سابقه نداشته است. مدلی که به نظر میرسد از این پس، بر مبنای آن در مقاطع دیگر نیز استفاده خواهد شد. آشوبهایی که چندلایه و ترکیبی هستند. بنابراین مدل مواجههی با آن هم میبایست چندلایه و ترکیبی باشد. دیگر الگوهای سنتی برخورد و مقابله، جوابگوی صورتمسئلههای امروزی نیست. شاید نیاز باشد ما هم در کشور، «کمیتهی اقدام ایران» تأسیس کنیم، شاید ضروری باشد ما هم «مرکز اعتدال»ی داشته باشیم.
محمد پورغلامی
بدون دیدگاه