باور

✍️ محبوبه حیدری

بچه که بودم مادرم برای اینکه منِ بدغذا را سر اشتها بیاورد به شیوه‌ی همه‌ی مادرها دست به تشویق می‌زد: «ببین فلانی چه قد و هیکلی داره؟! بس که شیر خورده.» منِ بینوا هم تا مدت‌ها برای اینکه قد بکشم و مثل فلانی استخوان‌های قوی داشته باشم هر جور که بود پاکت شیر را تنهایی سر می‌کشیدم. ولی بعدتر منابع زیادی را دیدم در نقض این باور مادرم.

زندگی هر کدام از ما، چه گذشته، چه حال، پر است از مجموعه باورهایی که به صورت پیش‌فرض پشت تصمیم‌هایمان لانه کرده‌اند. بیشتر اوقات متوجهش نیستیم یا از وجودش بی‌خبریم. اما حتی اگر مشرف به حضورشان باشیم، تفاوتی نمی‌کند چون باورها چسبنده‌اند و تغییرشان به این راحتی‌ها ممکن نیست. باورهای غلطی که به این راحتی هم دست از سرمان برنمی‌دارند. اما منشاء این باورهای نامعتبر نامطمئن کجاست؟

«آنی دوک» در کتاب تفکر نامطمئن می‌نویسد اجداد ما در گذشته چیزی را باور می‌کردند که دیده بودند و تجربه‌اش کرده بودند ولی اکنون ما چیزهایی را باور می‌کنیم که می‌شنویم و اگر منبع باورهای ما فقط دیدن بود وضع خیلی بهتر می‌شد و کمتر با مشکل مواجه می‌شدیم. چون به هر حال شنیدن کی بُوَد مانند دیدن. اما متاسفانه باورهای ما گاهی از همین شنیده‌هاست. وقتی شنیده‌هایمان وارد ذهن می‌شوند و تبدیل به باور، تغییر دادنش به همین سادگی نیست. وقتی کار سخت‌تر می‌شود که همین شنیده‌ها و باورهای ایجاد شده در ذهن ما منشاء تصمیماتمان برای عمل می‌شوند. شاید شما هم شنیده باشید که انیشتین اصلا دانش‌آموز موفقی نبوده‌ است؛ خصوصا در درس ریاضی. این دیگر یک باور همگانی است برای تشویق ما به تلاش. حالا فکر کنید از منبعی بشنوید برخلاف باور شما انیشتین خیلی هم شاگرد زرنگی بوده و نمره‌های عالی داشته است، آیا درباره‌اش تحقیق و مداقه می‌کنید و بعد می‌پذیرید؟ باید بگویم متاسفانه اینطور نیست و ما چیزی را باور می‌کنیم که شنیده باشیم‌ش.

از همین مثال ساده گرفته تا همین امروز درست همین امروز و همین اوضاع؛ گوش هرکداممان پر است از اخبار ضد و نقیضی که از هر کسی در فضای مجازی یا فضای حقیقی می‌شنویم. اخباری که می‌تواند مطابق واقعیت باشد یا غلط و بدون هیچ پشتوانه‌ای. اما قطعا برحسب قاعده‌ی جمع نقیضین همه‌شان نمی‌تواند درست باشد. پس ما باید راهی داشته باشیم برای تشخیص باورهای درست از نادرست و نامعتبر؟

خانم «آنی دوک» برای این مشکل هم راهکاری ارائه می‌کند که می‌تواند به ما در ورود اطلاعات و داده‌ها کمک کند. بهتر این است بعد از شنیدن یک اخبار یا داده و درست قبل از آنکه آن را قبول کرده و به ذهن بفرستیم، منبع خبر یا باور را درست بررسی کنیم. این که از چه کسی و کجا این را شنیده‌ایم؟ منبع این باور که شیر قد را بلند یا استخوان‌بندی بدن فرد را تغییر می‌دهد، کجاست؟ یا چه کسی با چه مدرکی گفته انیشتین شاگرد ضعیفی بوده است؟ ( خودتان به جای این مثال‌های ساده هر چیزی که این روزها شنیده‌اید را بگذارید و کمی بیشتر درباره‌ی منبع و محل صدورش فکر کنید). با کمی حساسیت بیشتر، می‌توان ورود اطلاعات و اخبار را به دنیای ذهن کنترل کرد یا حتی باورهای غلطی که سالهاست برای خودمان ساخته‌ایم دور بریزیم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *