«از خانه که بیرون می‌آیی همان چند نفس اول، سینه‌ات به خس‌خس می‌افتد. مسیر خانه تا محل کار هم ترافیک سنگین گزارش شده است. توی ترافیک حوصله‌ات سر می‌رود. سری به شبکه‌های اجتماعی می‌زنی. چند تایی عکس برج میلاد، آن هم محو و ایستاده در دود و غبار لایک می‌کنی. مسافرهای نشسته در تاکسی دارند از افزایش بی‌رویه قیمت سکه و دلار حرف می‌زنند. در همان لحظه راننده‌ی تاکسی رادیو را روشن می‌کند. صدای «لبخند بزن هم‌وطنِ» گوینده‌ی رادیو با انرژی وصف ناشدنی‌ای می‌ریزد توی هوا. در آن لحظه با ناامیدی تمام فکر می‌کنی دقیقا چرا و به چی باید لبخند بزنم؟»

 

مارسل، فیلسوف فرانسوی معتقد است «امید» برای روح همانند نفس کشیدن برای زندگی ضروری است. انگیزه‌ا‌ی است که ما را به جستجوی فردایی بهتر وا می‌دارد. امید یعنی موفقیت و آینده‌ای بهتر و دلیلی برای زیستن. در واقع نیرو‌ی محرکه‌ای است که ما را به حرکت و کنشگری در جامعه سوق می‌دهد. علاوه بر آن وقتی شما انگیزه‌ی حرکت داشته باشید، امید و میل به خواستن را در دیگران هم ایجاد می‌کنید. انسان‌های امیدوار جامعه‌ای پویا و امیدوار می‌سازند و آینده‌ی بهتر از آنِ جامعه‌ی امیدوار و در حال حرکت است. بدون شک مهم‌ترین مزیت ایجاد امیدواری در زندگی کمک کردن به تبدیل جهان، به جایی بهتر است.

 

کاترین گوردون، روانشناس آمریکایی نیز امیدواری را به عنوان یک ضرورت بالینی مطرح می‌کند. ضرورتی که اگر از آن غافل شویم می‌تواند ما را تا مرز افسردگی و انفعال و حتی خودکشی ببرد. اما آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد این است که امید را باید احساس کرد. برای امیدوار بودن باید امیدوارانه اندیشید و امیدوارانه زیست. گوردون دستور‌العمل‌هایی برای ایجاد امید ارائه می‌دهد که به آن «جعبه‌‌ابزار امید» می‌گوید. این جعبه‌ابزار شامل ۴ راهکار است:

 

۱. کمک بگیرید: معاشرت با افرادی که تجربه‌ها و اندوخته‌های متفاوتی را از سر گذرانده‌اند. همین‌طور این افراد می‌توانند در هنگام بروز چالش‌های سخت نقش حمایت‌کنندگی داشته باشند.

 

۲. خوش‌بین باشید: تصور آینده‌ای با رنج کمتر و توأم با موفقیت، شعله‌های امید را در زندگی روشن نگه می‌دارد.

 

۳. به احساساتتان توجه کنید: با توجه به رویکرد توجه به احساسات، آنها را بشناسیم و به دنبال روش‌هایی برای تسکین احساسات ناراحت‌کننده باشیم.

 

۴. زاویه‌دیدتان را عوض کنید: به نظر این دستورالعمل یکی از کلیدی‌ترین راه‌حل‌ها را ارائه می‌دهد. اگر واقع‌بین باشیم جملات انگیزشی و راهکارهای کلیشه‌ای به تنهایی نمی‌توانند امیدآفرین باشند. چون نمی‌توانند به تنهایی تصاویر و برداشت‌های ذهنی ما را از محیط پیرامونمان تغییر بدهند. همانطور که در مورد دوم اشاره شد اساسا داشتن تصور روشن از آینده‌ای توأم با موفقیت، یکی از راه‌های قدم برداشتن در جاده‌ی امیدواری است. اما چطور می‌توان از زاویه‌ی نگاهی که چیزی جز سیاهی و ناامیدی نمی‌بیند انتظار داشت فردایی بهتر را برای ما به تصویر بکشد؟

 

با توجه به دستورالعمل‌های جعبه‌ابزار امید به نظر می‌رسد تغییر زاویه‌ی دید و نوع نگرش ماست که چراغی در تاریکی روشن خواهد کرد. این ما هستیم که برای حرکت به‌ سوی فردایی بهتر باید حساسیت سنسورهایمان را روی تصاویر امیدبخش بالا ببریم.

 

برای یافتن پاسخ سؤال ابتدای متن سعی می‌کنم این بار با چراغ روشنی در دست روایت کنم: «توی ترافیک چشمت به توییت رفیقت می‌افتد که خوشحال است بابت تمدید اجاره‌خانه‌اش با همان قیمت قبل. میان بوق ممتد ماشین‌ها زنی را می‌بینی که صورتش را به صورت نوزاد تازه به دنیا آمده‌اش چسبانده است و تو از همان پشت شیشه‌ی ماشین، حس شیرین مادری را احساس می‌کنی. کمی بعد مردی سامسونت به دست که از ماندن در ترافیک به تنگ آمده و لای ماشین‌ها پیاده گز می‌کند، با صدای کسی متوقف می‌شود و چند ثانیه بعد همدیگر را به آغوش می‌کشند. از گفتگوهایشان معلوم است سال‌هاست که مشتاق دیدار همدیگرند. همین‌جاست که گوینده‌ی رادیو می‌گوید: لبخند بزن هموطن!» بله، این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم چه چیزهایی را ببینیم یا بگذریم.

 

زهرا مالمیر

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *