پستههای باغ پدربزرگم را با کمک یکدیگر میچیدیم. زمستان که میشد با همان پستهها و این بار با کمک خالهها و عروسها دور هم جمع میشدیم برای پختن شیرینی عید. کدبانوهای شهرمان از خریدن شیرینی آماده از قنادی ابا داشتند. شیرینیهای قنادی حاضر و آماده بودند و هیچوقت در اثر فراموشی ما در فر نمیسوختند؛ ولی با بازشدن پایشان به خانهها، فرصت این دورهمیهای خانوادگی قبل عید از ما گرفته میشد. دانههای تسبیح تا با نخ به هم وصل نشوند، اعتباری ندارند. فردیت هر کدام از ما نیز انگار با کمک این پستهها به هم پیوند میخورد. پستههایی که با همهی کوچکیشان نخ تسبیح تحکیم روابطمان بودند و ما را به هم نزدیکتر میکردند.
هویت ملی ما ترکیبی از هویت ایرانی و اسلامی است. هرکدام از این هویتها در صورت تعارض با یکدیگر اثر هم را کمرنگ کرده و حتی میتوانند باعث شکاف در جامعه شوند. حال اگر این هویتها یکدیگر را تقویت و در راستای همافزایی هم حرکت کنند، هویت ملی بیش از پیش تقویت شده و موجب وحدت هرچه بیشتر افراد و قشرهای جامعه میشود؛ وحدتی که در دنیای امروز یکی از اصلهای مهم برای بقای یک کشور بهشمار میرود. رسم دیدوبازدید نوروزی در هویت ایرانی بدونشک همسوترین کار با سفارش اسلام به صلهی رحم و دیدار با خویشاوندان است.
این روزها که کاروبار مغازههای فروش شیرینیهای سنتی در شهرها سکه شده و قالبهای شیرینی در پستوی خانهها خاک میخورد، زنگ خطر کمرنگشدن توجه به هویت ایرانی و اسلامی به صدا درآمده است. در آن روزگار کسی از مراحل تهیهی شیرینی در خانه عکاسی و سپس منتشر نمیکرد، ولی این روزها با بازشدن مویرگی پای هویت غربی، شاهد پستهای اینستاگرامی از شیرینیهایی هستیم که روی فر خانگی را به خود ندیدهاند و همچون سایر غذاهای فستفودی، بیرون از خانه تهیه شدهاند. این نفوذ گاهی حتی پررنگتر شده و شاهد بزرگداشت مناسبتهایی چون کریسمس و ولنتاین هستیم که هیچ جایی در هویت ایرانی و اسلامی ما ندارند.
در مواقعی که گسترش رسانهها و بهدنبال آن ترویج هویت غربی باعث ایجاد شکاف بین هویت ایرانی و اسلامی ما میشود؛ زندهکردن سنتهای سادهای چون شیرینیپزی خانگی، مانند چوب جادویی عمل میکند که دلها را به یکدیگر نزدیکتر کرده و جامعهی ایرانی را به روزگار وصل خویش بازمیگرداند.
فاطمهسادات شهروش
بدون دیدگاه