نمرود وقتی میخواست ابراهیم نبی علیهالسلام را در آتش بیندازد، دستور داد روزها هیزم جمع کنند و بعد آتشی خیرهکننده برپا کرد. مَثَل معروفیست که در همان زمان، گنجشکی با نوکش قطرهای آب بر میداشت، میآورد و روی آتش میریخت و این کار را با هر سختی، بارها انجام داد. به گنجشک گفتند از این چند قطره آب مقابل این حجم عظیم آتش، چه کاری بر میآید؟ جواب داد که خدای ابراهیم میتواند آتش را برای پیامبرش گلستان کند و نیازی به من ندارد؛ اما میخواهم در این هنگامهای که برپا شده، در صف خاموشکنندگانِ آتش ابراهیم باشم؛ نه در صف آنهایی که ایستادند و تماشا کردند.
این نخستین بار نیست که در جوامعی که مدعی احترام به عقاید هستند، مجوز چنین اعمال زشت و جنایتکارانهای صادر میشود. اما تکرار این جسارتها به مقدسات نه تنها مسلمانان بلکه به مقدساتی که مورد احترام همهی ادیان الهی است چه آسیبی به افکار عمومی وارد میسازد؟
توهین به مقدسات، ماجرای سادهای نیست؛ با هر رذالت دیگری فرق میکند. یک ترور روانی است که ذهن و روح میلیونها نفر را به خشنترین شکل ممکن هدف قرار میدهد. برای همین است که در نمونههای تاریخی، واکنش به هتاکها متفاوت و بدون اغماض بوده است. زمان فتح مکه، وقتی که پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآله حتی قاتلین حضرت حمزه سیدالشهدا را عفو کردند، دستور مجازات هتککنندگان را دادند به طوری که در غیرقابل بخشش بودن آن هتاکان فرمودند حتی اگر به پردهی کعبه آویزان شده باشند. باید مجازات شوند.
عالم، ربّ دارد و حکیمانه تدبیر میکند؛ خدا برای دفاع از حق و حقیقت و برای محافظت از کلامش، به هیچ بندهای نیاز ندارد اما هر صحنهای در عالم برای سنجش عیار و عمل ماست. بیتفاوتشدن نسبت به هتک مقدسات و مخصوصا قرآن که همهی هستی مسلمانان است، زنگ هشدار بزرگی است؛ هم خودمان را باید از ورطهی بیتفاوتی نجات بدهیم، هم به اطرافیان اهمیت موضوع را یادآوری کنیم. با هر روشی که هر کدام از دستمان بر میآید مثلا یادداشت بنویسیم، در شبکههای اجتماعی با هشتگهای داغ شده کاربران مسلمان در جهان همراه شویم؛ در تجمع اعتراضی شرکت کنیم؛ پست و عکس از قرآن به اشتراک بگذاریم. خلاصه آنکه، نسبت خودمان را با این صحنه مشخص کنیم. در صف معترضان به هتک حرمت قرآن باشیم، نه در صف بیتفاوتها.
بدون دیدگاه